آیا می دانید که شما صاحب نیرویی خارق العاده و جادویی هستید که با آن می توانید خود را در آن واحد، خوشحال یا غمگین سازید؟ با این نیرو می توانید هر چیزی را خراب و ویران یا کامل و بی نقص ببینید. این نیرو تمام چیزهای مربوط به شما را تحت تأثیر قرار می دهد، می تواند شما را زیبا یا زشت، دوست داشتنی یا منفور، مقتدر و قوی و یا ترسو و زبون بنمایاند، می تواند منبع بی پایان الهام و خلاقیت یا نیروی نابودگر موفقیت ها و رؤیاهای شما باشد. این نیرو، قدرت ذهن شماست.
ما همیشه در زندگی به دنبال نیرویی هستیم که از طریق آن بتوانیم زمام امور و سرنوشت خود را به دست گیریم اما از این حقیقت غافلیم که برترین قدرت های جهان، در وجود خودمان نهفته است.
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
آن چه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد
ذهن ما همانند پروژکتور، فیلم تصاویر و داستان ها را روی پرده ی خودآگاه می افکند. این تصاویر و داستان ها، همان احساسات، عواطف، تجارب، زخم ها و افکاری ست که از زمان کودکی یا زندگی های گذشته، در ذهن مان انباشته شده اند. این فیلم، مجموعه ای از احساسات فرو خورده است که هر روز تصویرش را بر انسان ها یا شرایطی که در مسیرمان قرار می گیرند، می افکنیم اما اغلب فراموش می کنیم که مشغول تماشای فیلمی هستیم که از پروژکتور ذهن مان به بیرون افکنده می شود و می اندیشیم که هر آن چه می بینیم، واقعیت دارد. ما چنان غرق تماشای فیلم می شویم که آن را واقعیت محض می پنداریم. این مسأله به آن می ماند که در سالن سینما چنان فیلم را باور کنیم که از جای خود برخاسته، خطاب به بازیگر روی پرده فریاد بزنیم:« مواظب باش! یک نفر پشت سر توست.» بعضی وقت ها انسان، چنان غرق در تفکرات ذهنی می شود که ناخودآگاه، واکنش نشان می دهد و اگر این تفکرات، هیجانی و ناراحت کننده باشد، دچار عرق زدگی شده و در حالی که کوچک ترین تحرک فیزیکی نداشته، بسیار خسته می شود. آیا واقعاً آن تفکرات، اتفاق افتاده که این چنین واکنش جسمی فرد را موجب شده است؟
در خارج، هیچ اتفاقی نیفتاده است؛ تمام آن چیزهایی که در ذهن ما شکل گرفته، ساخته و پرداخته ی ذهن بوده و واقعیت بیرونی ندارد اما در زندگی ما نقش واقعی و جدی ایفا کرده و زندگی مان را تحت تأثیر قرار داده است.
تصورات ذهن، نه تنها واقعیت وجود خود، بلکه واقعیت وجود دیگران را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. این که می گویند:« دل به دل راه دارد»، منظور همان ذهن است که فکر همدیگر را می خوانیم. در حقیقت آن چه ذهن ما تصور می کند، می تواند به حقیقت مبدل شود. پس ما با ذهن مان هم می توانیم روی دیگران تأثیر بگذاریم. به همین دلیل باید خیلی مواظب باشیم- چه به طور فیزیکی و چه ذهنی- اگر روی دیگران تأثیر بگذاریم، در پیشگاه حق و حقیقت مسؤولیم . ذهن، هم می تواند منبع افکار منفی باشد و هم منبع افکار مثبت؛ اگر ذهن را کنترل کرده و افکار را پالایش کنیم، قطعاً سعادتمند خواهیم شد. در واقع ما با کنترل ذهن، خود را به دست خرد و هوش آسمانی سپرده ایم که آفریننده ی ما بوده و به تمام زوایای زندگی مان کاملاً آگاه است.
ما مجبور نیستیم به هر آنچه به ذهن مان می رسد، توجه کنیم. وقتی می بینید یکی از افکار می خواهد شما را به مقصدی ببرد که مورد علاقه تان نیست، خیلی ساده آن را با فکر مثبت تر و بهتری عوض کنید.
افکار ما همانند آهن رباست و انرژی های مشابه را می رباید. با نگاه کردن به صورت آدم ها، انرژی آنان را احساس می کنید و جنس افکارشان را می فهمید. البته منظور، نگاه کردن با بصیرت است؛ بصیرت است که می تواند افکار ذهن را پالایش کرده و از ورود افکار ناسالم به حوزه ی تصمیم گیری و عملیاتی جلوگیری کند.
پس فلسفه ی وجودی ذهن و نوع وظیفه ی آن، مستلزم افکار سازی مداوم بوده و نمی توان یک ذهن خالی و بی دغدغه را متصور شد و یا گفت که « ذهن من از هرگونه افکار منفی، خالی شده و فقط افکار مثبت در آن جریان دارد.» البته غلظت نوع افکار می تواند به سمت مثبت یا منفی تغییر کند؛ به نحوی که جا برای دیگری، بسیار کم و ناچیز باشد.
همان طور که گفتیم، وظیفه ی اصلی ذهن، افکار سازی و تحرک افکار در جهت ها و شکل های مختلف است، پس نباید از ذهن توقع داشته باشیم که به راحتی و به طور صد در صد در سلطه ی ما باشد.
خود برتر، با ذهن متفاوت است. ذهن، هم چون ماشینی ست که هم توانایی مثبت بودن دارد و هم توانایی منفی بودن اما خود برتر، آن چیزی ست که ما به خاطر آن آفریده شده ایم. واقعیت وجودی ما، همان خودبرتر ماست. ذهن به طور مطلق، دشمن خود برتر یا دوست آن نیست، بلکه بسته به استفاده ی ما از آن، رفتار می کند.
خود برتر ما چیزی جدا از ذهن است و عامل شخصیت ماست. شخصیت واقعی ما، نشان دهنده ی قدرت خود برتر ماست. مدیریت ذهن در واقع مدیریت انسان است. اگر ما ذهن را مدیریت کنیم، گویی تمام جنبه های زندگی مان را مدیریت کرده ایم. ذهن همانند تلویزیونی ست که بی نهایت کانال دارد و هر کانالی را می توان انتخاب کرد. تنوع و تعدد کانال ها موجب می شود در یک خانواده ی معمولی نیز برای انتخاب کانال ها از سوی والدین، مدیریتی صورت بگیرد. بنابراین لازم است ما در انتخاب کانال های تلویزیون ذهن مان، دقت کافی به خرج داده و زندگی مان را دچار هرج و مرج فکری و عملی نکنیم.
این مدیریت در واقع به عهده ی خود برتر ماست. خود برتر ما، هدف اصلی آفرینش ماست و بر پایه ی رشد و کمال بنا شده است. هرچه غیر از خود برتر که در اثر عدم حضور آن به وجود می آید، منجر به بروز مشکلات عدیده ای می شود که زندگی را به بیراهه می برد.
منابع:
- « رازهای ده گانه ی زندگی» « باربارا دی آنجلیس» ترجمه ی « نسرین گلدار و ناهید پایدار»
- ذهن زیبا«دکتر ژوزف مورفی» ترجمه ی « هوشیار رزم آزما»